يک نشريه آمريکايي در گزارشي نوشت که مقامات آمريکا ادعاهاي خود در ويکي‌ليکس را به منزله علائمي از نقش سري سپاه پاسداران و حزب‌الله لبنان در آموزش شبه‌نظاميان عراق براي جنگ با آمريکا تلقي کرده‌اند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، "کلمبيا ژورناليسم ريويو " در مقاله‌اي به قلم "علي قريب " (ALI GHARIB) با عنوان "ويکي‌ليکس واقعاً دربارة ايران چه گفته است "(WHAT DID WIKILEAKS REALLY TELL US ABOUT IRAN)، به بررسي موضوع ايران در اسناد منتشر شده اين وب سايت پرداخته است.

نويسنده با تأکيد بر اينکه "در خواندن وقايع روزمره جنگ عراق و گزارش‌هاي خبري درباره آن‌ها احتياط به خرج دهيد "، نوشته است: منبعي خبري جزئياتي را درباره فعاليت‌هاي يک کشور خاورميانه در اختيار دولت آمريکا قرار مي‌دهد، جزئيات منتشر شده در نهايت در قالب ده‌ها سند سرّي متعلق به دولت آمريکا انتشار مي‌يابد، سپس، همان اطلاعات به صفحات ويژه سرمقالات و تفسيرات روزنامه‌‌هاي عمده راه مي‌يابد و سردمداران جنگ‌طلب در واشنگتن آن را نشانة برقرار بودن "وضعيت جنگي " [ميان آمريکا و آن کشور خاورميانه] قلمداد مي‌کنند.

قريب با طرح اين سؤال که "آيا اين حالت آشنا به نظر نمي‌رسد "، در ادامه افزوده است: آري آشنا به نظر مي‌رسد اما احياناً نه به شيوه‌اي که شما تصور مي‌کنيد، اين‌جا نکته‌اي وجود دارد و آن اين است که اطلاعات مورد بحث مربوط به سال 2003 ميلادي نيست، بلکه به سال 2010 ميلادي ارتباط دارد. اين قضيه از آنچه اخيراً‌ به دنبال انتشار تازه‌ترين اسناد ويکي‌ليکس بر سر ايران آمد حکايت مي‌کند.

ويکي ليکس ايران را قاتل سربازان آمريکايي در عراق معرفي کرد

وي افزوده است: گزارش‌هاي مستقيم افراد ارتش آمريکا از صحنه‌هاي جنگ در عراق به روزنامه‌هاي معتبر اين کشور راه يافت و جمهوري اسلامي را به صورت نيرويي که کارش کشتن سربازان آمريکايي در عراق است ترسيم کرد.

اين نويسنده در ادامه يادآور شده است: با وجود اينکه اسناد انتشار يافته توسط ويکي‌ليکس روشي مفيد براي گردآوري و ثبت جزئيات تاريخي اشغال هفت سالة عراق بوده و هست، اما بيشتر گزارش‌هاي شاخص رسانه‌ها در اين زمينه به گستره حمايت ايران از نيروهاي ضد آمريکايي در عراق و به نقشي که گفته شده ايران در فعاليت‌هاي خصمانه در آن سرزمين ايفا کرده است، اختصاص داشت.

وي در ادامه افزوده است: "در گزارش‌هاي درز کرده به بيرون، کمک‌هاي ايران به شبه‌نظاميان عراق به تفصيل شرح داده شده است " عنوان پرطمطراق مقاله‌اي است که در صفحه تفسير خبر و سرمقاله‌هاي روزنامه "نيويورک تايمز " درج شد، در آن مطلب چند حادثه که در اسناد ويکي‌ليکس روايت شده گزارش داده شده است.

به نوشته قريب، "مايکل گوردون " روزنامه‌نگار، آن حوادث را "جنگ سري ميان آمريکا و شبه‌نظاميان عراقي تحت حمايت سپاه پاسداران ايران " ناميد، "جوليان بارنز "، در "وال استريت جورنال " نوشت که "در گزارش‌هاي مستقيم ميداني، درباره رويدادهايي که نظاميان آمريکايي حاضر در عراق به چشم خود ديده‌اند نيز روايتي مفصل ارائه داده شده است.

اين مقاله مي افزايد: مقامات نظامي مزبور آن رويدادها را به منزله نشانه‌هايي از نقش سري ايران در آموزش و تجهيز شبه‌نظاميان شيعة عراق به منظور پيکار با امريکا تلقي کرده‌اند. تشکيلات اطلاعاتي ـ امنيتي آمريکا اعتقاد داشته است که نه فقط سپاه پاسدارانِ انقلاب اسلامي ايران، بلکه افراد حزب‌الله که هم‌پيمانان لبناني سپاه پاسداران هستند نيز در آموزش شبه‌نظاميان شيعة عراق دست دارند. "

قريب در ادامه مقاله خود تأکيد کرده است: وقتي که اين‌گونه گزارش‌ها در روزنامه‌ها درج شد، افراطي‌ها دچار خشمي جنون‌آميز شدند، "کريستوفر ديکي "، سردبير بخش خاورميانه در مجله "نيوزويک " و هوادار جنگ عراق پرسشي را درباره اجتناب‌ناپذيري آماده شدن آمريکا جهت مبادرت به "حمله‌اي انتقام‌جويانه " مطرح کرد.

اين مقاله افزوده است: "جيني کرچيک "، روزنامه‌نگار نومحافظه‌کار مطلبي را در وبلاگ خود تحت عنوان "چگونه ويکي‌ليکس رودررويي با ايران را محتمل‌تر ساخته است " درج کرد، وي در يادداشت خود نوشت که "آنچه اکنون جاي هيچ‌گونه شک و ترديدي درباره‌اش باقي نمانده آن است که ايران به وضوح خود را در حال جنگ عليه آمريکا مي‌بيند "، اما با وجود ادعاهاي کرچيک، جزييات سند انتشار يافته در ويکي‌ليکس عملاً آن‌گونه نبوده که جاي هيچ‌گونه شک و ترديدي باقي نگذارد.

قريب در بخش ديگري از مقاله خود نوشته است: در بخشي از اين يادداشت که "وال استريت ژورنال " به انتخاب خود بخشي از آن را درج کرده به اين مسأله اشاره شده و نيويورک تايمز نوشته است که اين گزارش‌ها بر رويدادهايي استوار است که "سربازان آمريکا در ميدان‌هاي نبرد و هم‌چنين تشکيلات اطلاعاتي ـ امنيتي ارتش امريکا آن‌ها را به چشم خود ديده‌اند. "

اسناد ويکي‌ليکس روايات مقامات نظامي آمريکا است که نامشان ذکر نشده است

اين نويسنده معتقد است: اين گزارش‌ها روايات مقامات نظامي آمريکا هستند و اغلب اوقات از يک منبع خبري واحد اخذ شده‌اند و عمدتاً به منابع خبري ناشناسي که نامشان ذکر نشده و حتي نمي‌توان انگيزه‌هاي آن‌ها را نيز حدس زد، منسوب شده و بديهي است که روايت آن‌ها از رويدادها را نيز نمي‌توان به هيچ‌وجه تأييد نمود.

اين مقاله افزوده است: "نير روزن "، عضو مرکز NYU ويژة قانون و امنيت به مجري برنامة راديويي "دموکراسي اکنون " گفت: "آنچه اين اسناد منعکس کرده‌اند ديدگاه ارتش آمريکا دربارة رويدادهاست. اگر مقامات ارتش آمريکا وقوع يک شکنجه را ثبت کرده باشند، در آن صورت شکنجه عملاً اتفاق افتاده و ما نيز مي‌دانيم که چنين رويدادهايي در طول تاريخ واقعاً اتفاق افتاده است. "

وي چنين ادامه داد: "اما گفته‌هاي ديکر درباره مشارکت ايران در اين رويدادها يا توطئه‌هاي گوناگون که به وفور بيان شده است، شايعاتي هستند که مردم براي آن‌ها بيش از اندازه اعتبار قائلند. براي نمونه نيويورک تايمز واقعاً در مورد شايعة نقش ايران در جنگ عراق سروصدا به راه انداخته است، زيرا نظاميان آمريکايي در عراق دربارة اين نقش ايران گزارش داده‌اند. "

روزن که دومين کتابش را حاوي وقايع دوران حضورش در عراق به تازگي به اتمام رسانده است، گفت: "اين همان تشکيلات اطلاعاتي ـ امنيتي امريکاست که مي‌پنداشت "صدام حسين " داراي سلاح‌هاي کشتار جمعي است و گمان مي‌کرد که صدام حسين با فاجعة 11 سپتامبر در ارتباط بوده است. ما بايد به برخي از شايعات شک کنيم. "

اين نويسنده در ادامه تأکيد کرده است: در واقع، اگر کسي پاراگراف شروع مقاله را که در بالا آمده تغيير دهد و بگويد: "امريکا به خاک آن کشور اهريمن صفتِ خاورميانه حمله‌ور شد "، اين گزاره مسلماً يادآور گزارش‌هاي کِروبال، منبع خبري معروف به دادن اطلاعات جعلي خواهد بود که جزييات برنامه سلاح‌هاي بيولوژيک عراق را در اختيار تشکيلات اطلاعاتي آلمان قرار داد و آلمان نيز آن را به همتايان امريکايي خود تسليم نمود.

وي افزوده است: اطلاعاتي که کروبال جعل نمود به درون 112 گزارش انتشار يافته از آژانس اطلاعات دفاعي امريکا، مابين ژانوية سال 2000 و سپتامبر سال 2001 ميلادي راه يافت، سرانجام گزارش کروبال در گزارش اطلاعات و امنيت ملي آمريکا، مورخ اکتبر سال 2002 ميلادي که گزارشي جنجال‌برانييز بود منعکس شد و سازمان اطلاعات ملي آمريکا هشدارهاي پيشين در مورد احتمال قابل اعتماد نبودنِ گزارش‌هاي کروبال را حذف نمود.

در ادامه اين مقاله آمده است: گزارش اطلاعات ملي امريکا به نحوي انتشار يافت که بتواند پيشاپيش رأي‌گيري کنگره جهت تصويب مجاز شناخته شدن توسل به نيروي نظامي عليه عراق، به کنگره تسليم گردد و در نتيجه کنگره نيز مجاز بودنِ توسل به نيروي نظامي را به تصويب رساند، اتهام دروغين درباره آزمايشگاه‌هاي سيار سلاح‌هاي بيولوژيک در نهايت در سخنراني سالانة "جورج بوش " خطاب به کنگره در سال 2003 ميلادي انعکاس يافت و درست 9 روز بعد از آن، در سخنراني "کالين پاول "، وزير وقت امور خارجه، در شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز گنجانده شد، دقيقاً شش هفته پس از آن، آمريکا تجاوز به عراق را آغاز کرد.

نمايش ويکي ليکس ايران را در مرکز صحنه جنگ قرار داده است

به نوشته اين نويسنده، اکنون نيز اين نمايش در حالي که اين‌بار ايران [به جاي عراق] در مرکز صحنه قرار گرفته است، در حال تکرار است. با توجه به شکست و ناکامي تشکيلات امنيتي امريکــا در ايام قبــل از جنگ با عراق، بسياري از ناظران اصرار دارند که گزارش‌هاي اطلاعاتــي‌ ـ امنيتي در اسناد ويکي‌ليکس با احتياط بيشتر بررسي شود.

نمي‌توان بر اساس ويکي‌ليکس، ايران را در عراق متهم کرد

اين مقاله مي‌افزايد: "جوست هيلترمن "، معاون برنامه گروه بين‌المللي بحران خاورميانه، چنين گفت: "اسناد منتشر شده توسط ويکي‌ليکس اسناد دولت آمريکا هستند که آژانس‌هاي اطلاعاتي ـ امنيتي و چند نهاد ديگر آن‌ها را تهيه کرده‌اند و بنابراين نبايد به منزلة مدارکي که نقش احتمالي ايران در عراق را به اثبات مي‌رساند، پذيرفته شود. اين مدارک تنها چيزي را که به اثبات مي‌رساند آن است که خود امريکا اطلاعات مندرج در آن‌ها را تهيه کرده است [و لذا نمي‌توان اين اطلاعات را بي‌طرفانه تقليد کرد].

قريب در ادامه به نقل از هيلترمن نوشته است: "براي متقاعد کردن من (بر مبناي پژوهش‌هاي انجام شده در عراق)، به اين‌که ايران در عراق در زمينة ارسال تسليحات به آن‌جا و در حملات مسلحانه گروه‌هاي شورشي و نيز در برافروختن شعلة جنگ در آن سرزمين از طريق کارگزارانش، نقش معيني ايفا کرده است به تلاش و زحمت چنداني نياز نيست. اما پذيرفتن اين موضوع با پذيرفتن اسنادِ اطلاعاتي ـ امنيتي که توسط يکي از طرفين اين نزاع ميان امريکا و ايران تهيه شده و لذا نمي‌تواند بي‌طرفانه قلمداد گردد، تفاوت دارد و نبايد اين اسناد را به عنوان گواه مستحکم و تزلزل‌ناپذيري دال بر آن‌که ايران فلان عمل را به انجام رسانده تلقي کنيم. "

در ادامه مقاله به نقل از "ويليام بي‌من "، استاد دانشياه "مينه‌سوتا " چنين آمده است: ويليام بي من در مجله خود نوشته که اين اسناد هيچ‌گونه گواه يا مدرکي را به وجود نمي‌آورند، بلکه به جاي اتهام‌هاي کلي‌تري که قبلاً مقامات بلندپاية ارتش امريکا در عراق به ايران وارد مي‌آوردند، "گزارش‌هايي داخلي " محسوب مي‌شوند و بس.

قريب افزوده است: به نظر مي‌رسد که شايعات سال‌هاي قبل نيز بر مبناي اين گزارش‌ها بوده اما بي‌من خاطرنشان مي‌سازد که "اين شواهد آنقدرها قاطع نيستند که تکرار آن‌ها در مورد حوادث اخير عراق نيز لازم باشد. "

اين مقاله در ادامه افزوده است: در نشريه "فارين پاليسي ژورنال "، "جرمي هاموند "، در روند کنار گذاشتن مطلب نيويورک تايمز به سبب نقايص آن، خاطرنشان مي‌کند که اين ادعا که برخي از افشاگري‌ها با ساير اسناد سرّي طبقه‌بندي شده و روايات رسمي "کلاً همخواني " دارند، تماماً از پشت عينک دولت آمريکا مشاهده شده است.

اتهامات ويکلي‌ليکس به ايران بي‌معنا و غير قابل اثبات است

اين نويسنده در ادامه اثبات نوشته‌هاي خود به نقل از هاموند چنين ادامه مي‌دهد: و اما درباره همخواني کلي افشاگري‌ها با روايات عمومي که توسط مقامات نظامي بيان شده است، بايد گفت که اين سخني بي‌معناست و از آن هيچ‌گونه نتيجه گيري در مورد صحت گزارش‌ها نمي‌توان به عمل آورد. هرچه باشد، اين اسناد که در آن‌ها سعي شده نشان داده شود که عراقِ دوران صدام حسين کوشيده بود اورانيوم کيک زرد از نيجريه خريداري کند، با دعاوي عمومي راجع به وجود سلاح‌هاي کشتار جمعي در عراق و کوشش در راه دستيابي به آن‌ها توسط دولت عراق "کلاً همخواني " داشته است، اما با اين وجود، اطلاعاتي جعلي بوده است. "

قريب در ادامه مقاله خود نوشته است: اين‌جاست که فراخواني براي به کار بردن احتياط بيشتر در بررسي گزارش‌هاي دولت آمريکا به دست آمده از يک منبع واحد، مصداق پيدا مي‌کند، اشتباهاتي قبلاً صورت گرفته و همين اشتباهات باعث شده است که در عراق خونريزي به راه بيفتد و آشوب و هرج و مرج حکمفرما گردد.

اين مقاله مي‌افزايد: شک و ترديد نشان دادن در مورد مطلب نيويورک تايمز راجع به ارتباطات ايران با تندروهاي شيعه در عراق به‌طور اخص کار درستي خواهد بود، براي مثال بياييم نمونه‌هايي از مقالات نيويورک تايمز درباره اين موضوع را که با نام نويسندگان آن‌ها ذيلاً درج مي‌گردد، بررسي کنيم:

- "کمک ايران به مهاجمان شيعه داخل عراق طبق گفتة يک ژنرال "، 23 ژوئن سال 2006 ميلادي، به قلم مايکل گوردون.

- "ايران موافقت خود به مشارکت در مذاکرات پيرامون عراق را مشروط به خروج آمريکا از عراق مي‌داند "، 10 دسامبر 2006 ميلادي به قلم "ميم فتاح " و مايکل گوردون.

- "آمريکا مي‌گويد که ايرانيانِ دستگير شده را مي‌توان با حملات داخل عراق مرتبط دانست "، 27 دسامبر 2006 ميلادي به قلم "سابرينا تاور نايز " و با همکاري مايکل گوردون.

- "بنا به گفته آمريکا: مرگ‌بارترين بمب در عراق توسط ايران ساخته شده است ". 10 فوريه 2007 ميلادي، به قلم: مايکل گوردون.

- "آمريکا مي‌گويد که يافت شدن تعدادي اسلحه در عراق گواه ارتباط ايرانيان با شيعيان عراق است "، 12 فوريه 2007 ميلادي، به قلم: جيمز گلانر و تشريک مساعي مايکل گوردون.

- "توضيح مقامات آمريکا: چرا بايد اکنون ايران را به مداخله متهم کرد؟ "15 فوريه 2007 ميلادي، به قلم مايکل گوردون.

- "آمريکا مي‌گويد که حملة برق‌آسا در عراق، ادعاها در مورد ايران را تأييد مي‌کند. " 26 فوريه 2007 ميلادي، به قلم: "جيمز گلانز و "ريچارد آپل " و با تشريک مساعي مايکل گوردون.

- "ديرزماني است که آمريکا از بابت ارسال اسلحه توسط ايران به عراق نگران است "، 27 مارس 2007 ميلادي، به قلم: مايکل گوردون و "اسکات شين ".

- "آمريکا ايران را با حمله مرگباري که رخ داده مرتبط مي‌داند "، 2 ژوئيه 2007 ميلادي به قلم: مايکل گوردون.

- "آمريکا مي‌گويد ايران به عراقي‌ها کمک کرد که پنج کماندوي امريکايي را بکشند "، 3 ژوئيه 2007 ميلادي، به قلم "جان برنز " و مايکل گوردون.

- "امريکا مي‌گويد بمب ارسال شده توسط ايران موجب مرگ عده بيشتري از افراد ارتش شد "، 8 اوت 2007 ميلادي، به قلم مايکل گوردون.

- "بنا به گفته مقامات [عراق و امريکا] حزب‌الله عراقي‌ها را در خاک ايران آموزش مي‌دهد "، 5 مه 2008 ميلادي، به قلم مايکل گوردون.

علي قريب نويسنده اين مقاله در ادامه خاطرنشان کرده است: اکنون به سرعت به سراغ دو سال بعد از آن دوران مي‌رويم و با مقاله‌اي درباره اسناد ويکي‌ليکس و مداخلة ايران در عراق روبرو مي‌شويم:

- " در گزارشي که به بيرون درز کرده است، کمک ايران به شبه‌نظاميان عراق به تفصيل شرح داده شده است "، 22 اکتبر 2010 ميلادي، به قلم مايکل گوردون و "آندرو لهرن ".

نويسنده در ادامه يادآور شده است: اگر الگوي تکرارشونده‌اي را در اين‌جا مي‌بينيد حق با شماست. وقتي که به رشته مقالاتي که مدت دو سال درباره ايران و عراق نوشته شده و عناوين آن‌ها فهرست‌وار در بالا ذکر شده بنگريد، و به روايات مقامات امريکا که غالباً نامشان ذکر نشده توجه کنيد و سپس اسناد ويکي‌ليکس را که همان روايات مقامات ناشناخته را با روايات مفصل‌تر مقاماتِ باز هم بي‌نام و نشان درهم آميخته‌اند بررسي کنيد، بي‌اختيار از خود مي‌پرسيد که آيا مايکل گوردون با نوشتن مطلب ذيل در ماه گذشته از پيشينه خود دفاع نکرده است؟

قريب در ادامه تصريح کرده است: اما مطلب ماه پيش وي -مايکل گوردون- چنين است: "در طول رياست جمهوري جورج بوش، مخالفان وي مي‌گفتند که کاخ سفيد در مورد نقش ايران [در عراق] مبالغه کرده تا انتقادهايي را که از عملکرد کاخ سفيد در ارتباط با جنگ عراق به عمل آمده است، از خود دور کند و براي خط مشي سرسختانه‌اش در ارتباط با ايران، و از جمله امکان اقدام نظامي عليه آن کشور، حامياني به تعداد کثير دست و پا کند. "

اين نويسنده مقاله خود را چنين به پايان رسانده است: با توجه به جمله آخر و در پرتو رويدادهاي سال 2002 و 2003 ميلادي، ممکن است شما حتي از خود بپرسيد که آيا مايکل گوردون اکنون به مطالعه محتاطانه اسناد ويکي‌ليکس و کوشش در راستاي يافتن دلايلي که محتواي اين اسناد را نفي مي‌کند اشتغال دارد؟ کمترين کاري که ما خوانندگان آن اسناد مي‌توانيم، و شايد هم بايد، انجام دهيم آن است که در پذيرفتن اين ادعاها در ارتباط با ايران، خودمان هم به سهم خود، اندکي جانب احتياط را رعايت کنيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس